سلام و رحمت الله
فلاش بک /
خرداد سال گذشته بود که خیلی از دوستان برای مراسم ارتحال امام به تهران رفتند...منم قرار بود با روال چند ساله ی خودم برم که نه به این رسیدم و نه به آن!
برای استقبال از دوستان آمدم... با تخیله وسایل داخل اتوبوسها یک به یک اردو داشت به انتها میرسید.یا علی رفتیم نزدیک همون ایستگاه معروف اتوبوس جلوی دانشگاه...یادم نیست دقیق واسه چی...بعد از خسته نباشید های معمول برگه های نظر سنجی هم به مسئول مجموعه ارائه شد!برگه هایی که ایمان- ح بین شرکت کننده ها پخش کرده بود . وقتی طلب برگه هاش رو پیش خواهران کرده بود با جواب برگه ها تحویل آقای «ش» خواهد شد مواجه شده بود و همه اینها رو فکر کنم خانم «ق» به علی گفت.
تا جایی که یادم علی هم از این رعایت شدن سلسه مراتب و ... بدش نیامد که اگر خودش اینجا بگه که بهتر تر!!
از گذشته به اردوی راهیان 87 بریم:
در ساعات پایانی اردو برگه های نظر سنجی کامل شده رو تحویل مسئول اتوبوس دادند...
اگر یادتون باشه نظرسنجی تنویر و عکس علی رو...دقیقا ماهم همونجوری مشغول خوندن برگه های نظر سنجی شدیم!از بین چند ده تا برگه چندتاش حرف مفید داشت و بقیه اش تستی بیان شده بود!
یه دور زدیم با اکبر-س و گذاشتیموشون کنار...بماند که دو برگه بود با یه حرف و یه نقد.چند لحظه بعد خانمی از مسئولین آمد طلب برگه کرد.
چند ده دقیقه بعد دوباره برگه رو دادند..من که یه ریزه تو فضای اون دو برگه بودم بلافاصله همه برگه هارو نگاه کردم!خیلی ساده بود!فکر کنم فقط همون دوتا بود که نظراتشون به پشت برگه سرایت کرده بود.
چند بار این کا رو انجام دادم تا مطممئن شدم نیستش!!
گفتم اینکه یکیش کمه ! ........................................................................................................(اینا حرفا و عملیاتی بود که من بی خبرم ازش!)
یه برگ آمد که قیافش به این میخورد زیر پا بوده!قدری هم روغنی شده بود(تو آزمایشگاه معلوم میشه!)
یه سطر هم داشت که خط خورده بود!
..............................
تا جایی که شد سعی کردم در متن قضاوت نکرد باشم!
خدا میدونه چقدر میون عکسها دنبال همچین عکسی گشتم!البته سجادش کمه!بهرحال بازم خدا میدونه نیت منو از این عکس!
یا حق
کلمات کلیدی:
سلام و رحمت الله
الحمدالله که اردوی راهیان در صحت و سلامت جانی به اتمام رسید و باید بلافاصله به تمامی دوست جان های عزیز که خیلی واسش زحمت کشیدند خسته نباشید و خداقوت گفت.
یادواره شهدا و دو اردوی راهیان برنامه ی خیلی فشرده ای بود که بحمدالله به خیر گذشت...جنوب که بودیم و دقیقترش رو بخوام بگم موقعیت شهید محمودوند یه ریزه ی ریز از این بلافاصله ای شدن یادواره و اردو خوشم آمد.
نمیدونم هرکس تا چه حد ولی خیلی ها خیلی زحمت کشیدند..فکر میکنم حکم ورودی جنوب رو اگر نداشت به نوعی اثبات برادری بود!
بهرحال هرچی ازش دور میشم ، دور میشم ولی امیدوارم حداقل باندازه شرکت در مراسم یادواره ، میزبانان جنوب نگاهمون کرده باشند، انشاالله
وقتی برنامه ای در مقیاس بالا انجا میشه قطعا خیلی چیزا براش پیش میاد
سید علیرضا گفت اگر بخواید(انشالله بزودی میشه بخوایم) به بازدهی وبلاگی برسیم نباید صرفا با خاطرات شیرین همراه بشیم! حرفش رو کامل قبول دارم ولی در این بازه زمانی این سبک رو برای مجموعه خیلی به درد بخور تر دیدیم .بهرحال قبلا هم گفتیم در پس خاطرات و حوادث تلخ امروز تجربه های فردا و " یاد بادآن روزگاران یاد باد" ش خواهد ماند .
خیلی مسائل در اردو بود که جای بحث داره.از پخش فیلم در اتوبوس تا برنامه ریزی دید و بازدیدهای جنوب ،...
...................................................
حرکت کاروان که بنا به طرح ریزی های قبلی قرار بود با سرو صدا همراه باشه خلاصه شد در یه بلندگوی دستی در دستان حامد و صداهای زمان جنگ از موبایل پخش میشد...دود اسفند علی هم فضا رو رومانتیک کرده بود.فکر میکنم زمان پخش مارش جنگی بود که مادر یکی از راهیان اردو آمد و گفت از این آهنگا نزارید!خیلی یکه خوردم که چرا؟!بلافاصله ادامه داد برای خودتون بزارید نه برای ما ! از بغضش میشد فهمید که برگشتن به خاطرات گذشته براشون قدری سخته و...یادآوری روزگاری سخت که فقط باید پای صحبتاشون بشینی تا قدری درک کنی...
تاثیر فضا سازی ناچیز ما اونقدری بود که این مادر رو به گذشته برد . چقدر جالب میشد همزمان با حضور یه عالمه دانشجوی با شخصیت در محوطه پردیس و با نورپردازی خدایی(روز)..همون آهنگ و دود اسفند و گل های بدرقه (بغیر از گلایل)(احتمال در گذشته گلایل فقط بهر اموات نبوده یا شاید گلهای قشنگ نیومده بوده یاشاید سلیقه ها فرق میکرده!) رد شدن از زیر قرآن و ... وتمام این امور توسط تیم معین از دوستان ماندگار و بی نصیب از اردو.کسانی که صرفا دغدغه ای بغیر از این اجرای این مراسم نداشته باشند.اینو خیلی کلی برای خیلی از جاها گفتم.
عنوان این مطلب نظرسنجی روغنی بود و از اونجا که در متن حرفی از نظر سنجی و روغن به میان نیامد حذف شد.البته چندین ها نفری فهمیدن منظورم رو! باشه به موقعش!
ضمنا با وجود طومار نویس محمد آقا مبنی بر عضویت بدون عکس عرض میشود آخرین دعوت رسمی مارو برای حضور بپذیر !
همچنین دعوت رسمی از آقا سید علیرضا و داداش مهدی-ف
اگر از دوستان پیشنهادی برای موسیقی وبلاگ هست بفرمایند لطفا
یا حق
کلمات کلیدی: تاثیر فضاسازی، نظرسنجی روغنی
بسم الله الرحمن الرحیم
یادواره شهدای گمنام
کلمات کلیدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام هی حتی مطلع الفجر و این قرن قرن غلبه
مستضعفین بر مستکبرین است. امام روح الله
گزارش تصویری مراسم با شکوه 22 بهمن