به نام خالق هستی
پس از مدتها دوباره سلام
چند روز پیش بود که با یکی از دوستان خیلی قدیمی ب ب د کلاف صحبتها باز شد...از اولین مسئولین ب ب د تا خیلی قبل تر ها
اینجا رو وقتی دید خیلی خوشحال شد...اعلام آمادگی کرد بنویسه
خیلی جالب بود که کلی سرچ کرده بود تا آدرس سایت رسمی ب ب د پیدا کنه . تعلق خاطرش به مجموعه از این کارش و یا از صداش ملموس بود.
انگار همین دیروز بود،اردوی راهیان نور و خاطره هایی که در اینجا یا پست شد یا کامنت.چه اعتراضاتی که شد و نشد!
وقتی به آقای پ گفتم حداقل این نوشته ها اینه که سال آینده بچه های سال آینده استفاده کنن و تجربه امسال با مسئولش(مهدی ف مسئول کانون شهدا) از مجموعه خارج نشه جواب داد : مهدی ف کو؟؟رفت ! خاطرش به چه درد میخوره؟! البته فعلا که تا این لحظه آمده!! بماند!
همین چند رو قبل تر ها بود که داداش سجاد میگفت مسئول بسیج دانشگاه در این روال مسئولیت کلاس اولی میمونه و مسئولین دانشگاه سنواتشون میره بالا و سال به سال در برخورد با بسیج باحالتر برخورد میکنند!
حالا همه حرفها رو که میزارم کنار حرفهای این دوست قدیمی ب ب د
وقتی صحبت اختلاف شد با خنده گفت :
- هنوزم؟! ماهم اونموقع ...
وقتی صحبت بر سر مسئول مجموعه شد گفته هاش انگار گفته های کسی بود که الانم تو مجموعه است!!
واین تکرار و تکراها عین درجا زدن شده
البته مشکل کار ب ب د یکی دوجا نیست!
حالا وقتی با داداش محمد و بواسطه شهید مجید با گروه دانش آموزی ای آشنا شدیم که مجید قاب عکس نمازخانه قنات دانشگاه ما که اونم دیگه نیست ، شهید مجموعه اونهاست خیلی چیزای دیگه عیان میشه!
و بیاید و بشنوید با چه حرارتی از مجید و دیگر شهداشون تعریف میکنند .
از نقش اول بودن مجیدها در برنامه هاشون
این عکس هم همونجاست!
ضمنا اسم و آدرس اینجا هم خیلی مشخصه! حفاظتی هم نیست! بپرسید تا بگم!
زمانی گفتیم حرفها با زبان خاطره باشه ولی حالا میگم بیاید از مجموعه ای حرف بزنیم که که نسبت بهش تعلق خاطر داریم
یا حق
کلمات کلیدی: