نوشتن بهانه می خواهد عزیز من
نوشتن بهانه می خواهد عزیز من
برادرم نه اینکه حرفی نیست
خیلی دور ها پر از حرفند
خیلی نزدیک ها پر از امید
نوشتن بهانه می خواهد
نوشتن دل آماده می خواهد
بهانه ای به شوق خیلی نزدیک
بهانه ای از درد خیلی دور
خیلی دور خیلی نزدیک همین حوالیست
حرف هست ، درد هست ، امید هست
یک عالمه بغض ناشکسته هست
حمله هر روز بغض ها به امید
حلمه بغض ها به معنای رفاقت
اما ... بهانه نیست
دست هایم به خواب می روند مدام
نوشتن بهانه می خواهد
شاید روزی باد بهانه را بیاورد
بهانه ای بی حرف پیش
بی تفسیر از مفهوم کلمات
بی تفسیر از درد دل ها
بی برچسب اجباری بر پیشانی
گوش به زنگ باد
خداحافظ تا بهانه
کلمات کلیدی: بهانه، گوش به زنگ باد