خیلی دور خیلی نزدیک
سلام و عرض تبریک به مناسبت نوروز
خیلی خوب یادمه سال 1385 ورودی بهمن بودم وقتی برای اولین بار وارد دانشگاه
شدم ( به عنوان دانشجو ) کار های ثبت نام که تموم شد گفتم یه سری به دفتر
بسیج بزنم ببینم چه خبره ولی فرصت نشد و موکولش کردم به بعد . بعدشم
که یکی از دوستانی که الان تو مجموعه خیلی داره از لحاظ کاری میترکونه نظر منو
عوض کرد و گفت تو بسیج دانشجویی که خبری نیست . گذشت و گذشت تا بلاخره
اواسط 86 محمدرضا .ن با من سر قضیه پژوهش صحبت کرد و من به عنوان
مسئول قسمت پژوهشی شروع به فعالیت کردم . ولی دید شخصی من به بسیج
دانشجویی از تو اون روزهای اول چیز دیگه ای بود . انتظار دیگه ای داشتم فکر
می کردم با بسیج شهری خیلی فرق داشته باشه یه بنده خدایی میگفت بسیج
دانشگاه خیلی شبیه بسیج زمان دفاع مقدسه ( !؟!)
نمیدونم چه جوری باید منظورمو برسونم :
الان فقط یه عبارت به ذهنم می رسه
خیلی دور خیلی نزدیک
کلمات کلیدی: