سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند ، و اگر زنده ماندید به شما مهربانى ورزند . [نهج البلاغه]

سلام و رحمت الله

الحمدالله که اردوی راهیان در صحت و سلامت جانی به اتمام رسید و باید بلافاصله به تمامی دوست جان های عزیز که خیلی واسش زحمت کشیدند خسته نباشید و خداقوت گفت.

یادواره شهدا و دو اردوی راهیان برنامه ی خیلی فشرده ای بود که بحمدالله به خیر گذشت...جنوب که بودیم و دقیقترش رو بخوام بگم موقعیت شهید محمودوند یه ریزه ی ریز از این بلافاصله ای شدن یادواره و اردو خوشم آمد.

نمیدونم هرکس تا چه حد ولی خیلی ها خیلی زحمت کشیدند..فکر میکنم حکم ورودی جنوب رو اگر نداشت به نوعی اثبات برادری بود!

بهرحال هرچی ازش دور میشم ، دور میشم ولی امیدوارم حداقل باندازه شرکت در مراسم یادواره ، میزبانان جنوب نگاهمون کرده باشند، انشاالله

وقتی برنامه ای در مقیاس بالا انجا میشه قطعا خیلی چیزا براش پیش میاد

سید علیرضا گفت اگر بخواید(انشالله بزودی میشه بخوایم) به بازدهی وبلاگی برسیم نباید صرفا با خاطرات شیرین همراه بشیم! حرفش رو کامل قبول دارم ولی در این بازه زمانی این سبک رو برای مجموعه خیلی به درد بخور تر دیدیم .بهرحال قبلا هم گفتیم در پس خاطرات و حوادث تلخ امروز تجربه های فردا و " یاد بادآن روزگاران یاد باد" ش خواهد ماند .

خیلی مسائل در اردو بود که جای بحث داره.از پخش فیلم در اتوبوس تا برنامه ریزی دید و بازدیدهای جنوب ،...

...................................................

حرکت کاروان که بنا به طرح ریزی های قبلی قرار بود با سرو صدا همراه باشه خلاصه شد در یه بلندگوی دستی در دستان حامد و صداهای زمان جنگ از موبایل پخش میشد...دود اسفند علی هم فضا رو رومانتیک کرده بود.فکر میکنم زمان پخش مارش جنگی بود که مادر یکی از راهیان اردو آمد و گفت از این آهنگا نزارید!خیلی یکه خوردم که چرا؟!بلافاصله ادامه داد برای خودتون بزارید نه برای ما ! از بغضش میشد فهمید که برگشتن به خاطرات گذشته براشون قدری سخته و...یادآوری روزگاری سخت که فقط باید پای صحبتاشون بشینی تا قدری درک کنی...

تاثیر فضا سازی ناچیز ما اونقدری بود که این مادر رو به گذشته برد . چقدر جالب میشد همزمان با حضور یه عالمه دانشجوی با شخصیت در محوطه پردیس و با نورپردازی خدایی(روز)..همون آهنگ و دود اسفند و گل های بدرقه (بغیر از گلایل)(احتمال در گذشته گلایل فقط بهر اموات نبوده یا شاید گلهای قشنگ نیومده بوده یاشاید سلیقه ها فرق میکرده!) رد شدن از زیر قرآن و ... وتمام این امور توسط تیم معین از دوستان ماندگار و بی نصیب از اردو.کسانی که صرفا دغدغه ای بغیر از این اجرای این مراسم نداشته باشند.اینو خیلی کلی برای خیلی از جاها گفتم.

 

سردار خاکی از بازماندگان جنگی!

عنوان این مطلب نظرسنجی روغنی بود و از اونجا که در متن حرفی از نظر سنجی و روغن به میان نیامد حذف شد.البته چندین ها نفری فهمیدن منظورم رو! باشه به موقعش!

ضمنا با وجود طومار نویس محمد آقا مبنی بر عضویت بدون عکس عرض میشود آخرین دعوت رسمی مارو برای حضور بپذیر !

همچنین دعوت رسمی از آقا سید علیرضا و داداش مهدی-ف 

اگر از دوستان پیشنهادی برای موسیقی وبلاگ هست بفرمایند لطفا

یا حق 



نوشته شده توسط بسج و ما 87/12/28:: 4:36 صبح     |     () نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

یادواره شهدای گمنام

 

 

 

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط بسج و ما 87/12/16:: 11:40 عصر     |     () نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام هی حتی مطلع الفجر و این قرن قرن غلبه

 مستضعفین بر مستکبرین است. امام روح الله

گزارش تصویری  مراسم با شکوه 22 بهمن

ای ایران ای مرز پر گهر
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط بسج و ما 87/12/13:: 11:46 عصر     |     () نظر

گزارش تصویری

سفرنامه (اردونامه ) مشهد مقدس

دانشکده مدیریت

 سوغات مشهد

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط بسج و ما 87/12/12:: 11:53 عصر     |     () نظر

سلام و رحمت الله

زیارت همه دوستان قبول

این چند روز خیلی یاد تابستون افتادم که خیلی ها الحمدالله حاجی شدند!

چند وقتیه به این فکر میکنم چه کسانی و چه چیزهایی نقش چینی بند زن رو برای مجموعه ی ما ایفا میکنند ؟!

چینی بند زن رو که میدونید کیه ؟! از مادربزرگها بپرسید...ملت نون نداشتند بخوردند!یه قوری رو چند بار بند میزند و به همین سادگی دورش نمی انداختند...

مهارت داشتن چینی بند زن در جفت کردن قطعاتی بود که شکسته بودند...

 

خیلی ها بطور مداوم و بعضی هر از چند گاهی این کار رو برای مجموعه ی ما انجام میدن.

مطمئنا شهدا و علی الخصوص شهدای گمنام دانشگاه و همچنین شهدای خود دانشگاه دائما مشغول اینکارند.

مراسمات هیات و یا دست بکار شدندهای ضرب العجلی که دیگه مسئولیت نمیشناسه و همه رو دست بکار میکنه

بیرون زدنها بی موقع و با موقع

دلگرمی دادن های یه دوست که از مجموعه رفته و بعد از چند ماه اومده تا یه سری بزنه

صبوری ها و دندون رو جیگر گذاشتن ها

آروم کردن یه نفر که حواسش نبوده و حرفی زده

توجیه اون کس که ظهر اومده و میگه چرا اینکارو نکردید و خبر دار کردنش از زحمات عده ای تا 12 شب!

و...

همش و من بگم ؟!

این عکس هم بهانه ی چینی و قوری و چای باشه!

 

سبک جدید عکسها// بساط چای به سبک جدید!

 

بنر وبلاگ هم به نظر سنجی گذاشته میشود + اگر کسی طرح بهتری داره لینکش رو بده تا اونم اضافه کنیم.

طرح شماره یک

 

طرح شمار دو

 

یا حق



نوشته شده توسط بسج و ما 87/12/11:: 2:35 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13      >