ویرایش 4/4/1388 از بس دیدم خیلی ها هنوز دارند گیج میزنند
ویرایش 31/3/1388ویزه : لینک1(خیلی کم کیلو بایت!!! فقط180کیلویایت) لینک2(خیلی کم کیلو بایت!!! فقط180کیلویایت) یکنامه سرگشاده
انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیه السلام) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را درعصر حاضر قرار دهد/2فروردین68امام روح الله
سلام هی حتی مطلع الفجر/
عرض میشود که چون این وبلاگ خیر سرِمدیرش یه عالمه نویسنده داره، اما همه انگار مثل برخی از ذوذنغح های نظام! که در مواقع حساس خواب تشریف دارند، این ها هم معلوم نیس چرا نمینویسند، البته قیاس مع الفارق بود ها! پس چرا کسی چیزی نمینویسه! (البته لطفا پس از مطالعه این وجیزه چیز!گیر نشید و یه 2روز بعد بنویسید!)
اما؛
"برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر / لیلی آمد دم در، گفت:بیا برق آمد!"
شد حکایت ما، مونده بودیم بی برق، که به چه بهانه ای آویزون بشیم در بسیج و ما تا ضمن رعایت قانون و قانون گرایی! ته حرفی رو که الان باید بزنم رو بزنم،و نسبت به حوادث اخیر دانشگا بی تفاوت نباشم، ما که ابزار دیگه ای نداریم!! مثل ... داریم؟ اما هر چی فکر کردم دیدم خودشه! یه مسابقه ی عکسکی!
اما من قبلش این توضیح واجب که ؛ روز پیروزی پیروزِ انتخابات! که اندر سالن شهدای 5مرداد برنامه ای تدارک دیده شده بود، ما به رسم دوستی سر راه رفتیم سراغ دوستی! که با هم بریم و در جشن پیروزی بشرکتیم!
وقتی رسیدم در منزلشون، دیدم صدایی شبیه یه صدایی که قبلا در تاریکه بازار کرمانشاه بخش مسگرها، فصل مسی ها!!! شنیده بودم! شنیدم!!
تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق (ببین به عقلت شک میکنم اگه بخوای تا فردا این تق تق ها بخونی ها!!)
زنگیدم! درید(یعنی در را بشگود!!)
خوب از اینجا به بعد مسابقه شروع شد!!!
پاسخ مسابقه! و اصل مطلب! کلمات کلیدی: خاطراتی شبیه نبات!، دانشگاه، انتخابات
انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیه السلام) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را درعصر حاضر قرار دهد/2فروردین68امام روح الله
القصه: اندر دولت افسادات -ببخشید اصلاحات- بودیم و روزگار گل و بلبل میگذشت!
هر وقت فوتبالی چیزی برگزار میشد، برخی از ملت شهیدپرور میریختند بیرون و یاور معابر و بانکها و ... استاد میکردند! ما هم بی جنبه از تخریب اموال عمومی مردم دیگر-که همون قابلمه بدستها و... - بودند ناراحت میشدیم و ناراحتیمون رو هم با توجه به قوانین مدنی و اصول دموکراسی در چارچوب حکم قضایی بروز میدادیم!
بازی استقلال و پرسپولیس بود! ما هم قرار شد با کلی رزمنده ی دیگه بریم ورزشگاه آزادی! و در جمع پرشور بنشینیم تا اگه خدای نکرده قرار بود حرکتی موزیانه انجام بشه سمت و سویش از دستمون در نره!
خلاصه من و چندتا دیگه از کچلهای روزگار رفتیم و وقتی بازی شروع شد به جامون که وسط استقلالی ها بود رسیدیم!
منم که یه خورده گرمزم! یکی دوبار سوتی داده و بی جنبه بازی در آوردم تا آخرش لو رفتیم و جامون رو با کسانی دیگه عوضیدیم! مثلا فکر کنم گل اول رو پرسپولیس زد، من پاشدم وسط یه عالمه استقلالی! شروع کردم به تشویق که وقتی متوجه شدم با بی... تمام سریع رفتم کانال 2 و یه خورده حرف فیلتر شده به دروازه بان زدم!! تا خطر جدی نشه اما خوب آدم رو چیز!بگیره ولی جو نگیره1
خلاصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..ه (یعنی بعد از بازی خدا رو شکر مسئله خاصی رخ نداد اما میدون سابق نور و خیابونهای اطرافش کمی کتک خرودیم نوش جونمون برای اسلام بود!!! و البته آشوبگرانی را هم که اصلا به استکبار جهانی و ... ربطی نداشتند رو نیز نصیحت! کرذیم!)
اما اون روز ، و روزهایی مثل 18تیر و بحرانهای سنگینی که اصل نظام رو هدف قرار میداد،بعضی که حالا به خودشون جرات میدن، در نامه ای به ولی امر و امام امت تعیین تکلیف کنند، کجا بودند؟ببخشید، اما اینم یه خاطره بود!!!!!!!
--------
1- حالا من اصلا واسم تو خونه و همین الان مهم نیست کی چه رنگیه ها بازی تیم ملی رو هم نیگا نمیکنم اما اون روز یه خورده هوار کشیدم بلکم حالمون از اون روزگار واقعا سخت تو تهران بهتر بشه! اونم اون نقطه ی شهید پرور!!! شهر!
این پست فاقد پانوشت است، امیدوارم اصل قضیه رو متوجه بشید!
------
یادم رفت: پاسخ به پیام ها: ضمن تشکر عرض میشود:
1-وحید.ن: چسب!شاید از ادامه مطلب بعدا استفاده کردم اگر چه به شما اصلا ربطی نداره! مطلب مهم بوده حتما که ادامه نذاشتم ضمن اینکه روا نیست بخاطر درج در ادامه مطلب آمار وبلاک2تا کنتور بندازه!!!
2-یک بسیجی دوست : سلام/چشم ان شاءالله به فضل حضرت باری تعالی سعی مینمایم زین پس فقط ب رسم الخط زیبای فارسی بنگارم!!! استامینوفن به درد اععععصاب میخخخوره!
3- دوست : دلیلش رو شفاها عرضیدم گه جا نیافتاده بگو چیز کنم جا بندازم!!!
فراهم کردن اسباب، این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچون بکنیم که عالم برای آمدن حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) مهیا بشود .امام روح الله/ انی مسنی الضر و انت الرحم الراحمین همین (یکرزمنده)
کلمات کلیدی: خاطره، بفرما کتک!
انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیه السلام) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را درعصر حاضر قرار دهد/2فروردین68امام روح الله
عرض میشود، که بیانیه حضرت پیشگام، رو تو دانشگاه که دیدم، رفتم خونه و یه چیزایی اندر جوابش نوشتم و فوری با آژانس برگشتم که دوستان اهل نشر! اون رو بچاپن! تا آخرین خبری که ازشون گرفتم چهارشنبه نشد و دیگه هم فایده ای نداشت، می خواستم اینجا بنوسیم که خلاف قراداد، مرام نومه ای بود پس، حسب گرامیداشت 20 امین سالگرد آغاز ولایت امامنالخامنه ای و اینکه جناب ع.ش هم به جمع نویسندگان بسیجی! ورود پیدا کردند، یه چیز خنده دار میگم و ختم کلام!
قصه ی یک مشهد –قسمت نخستادامه در ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیه السلام) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را درعصر حاضر قرار دهد/2فروردین68امام روح الله
راستش میخواستم امروز قصه ی ما باید تمرین کنیم! رو اینجا بذارم که یاد مرامنامه! ای که قبولیدم افتادم و قراره اینجا از بخاطریم! (همون خاطره بتعریفیم!!)
القصه:
جناب آقای دکتر ع.ک معرف حضور بسیاری از کامپیوتری های دانشگاه استند. –من باب معرفی به دیگرونی که نمیشناسند، اینکه کمی اهل تعریف و تشریح سفرها-خارجی و داخلی- و اقدامات-مخرب و غیرمخرب!- بصورت دقیق اند، افعال را شبیه بنده! میکارند!، و عوصلن! با تمام اهالی کلاس رفاقتی (البته با در نظر گرفتن جنبه ی افراد) برخورد میکنند.و... (البته سیستمهای خبره رو بجز این تیپ هم نمیشه درس داد، عادم! خوابش میبره هیچ هیچی هم حالیش نمیشه!هیچ)
چندوقت سرکلاس، پس از اتماrelaxation! مم 10دقیقه ای یکی از فضلا، اومد تو کلاس و پس از کسب رخصت، گفت: بچه ها!!! کی استامینوفن داره!!!
-کسی بهش نخندید!
-کسی دستش ننداخت!
–کسی نگفت: خودتو لوس نکن!
-کسی نگفت: داروخونه 3تا 4راه پایین تره!و ...
من با این گیجی مفترتی که چنذ وقتی هست خفتم کرده، متوجه شدم حدود 80%(با اغراق) اهالی کلاس دست و سعی کردند از تو کیفشون، قرص مذکور رو گیر آورده، بدن بنده خدا بندازه بالا! حتی اونایی هم که داشتن و نیاوردن ابراز تاسف شون رو صدا دار و برخی باکلام ابراز کردند!
خلاصه، خود استاد!!!!!!!!!!!!!!!! دستید تو جیف کتش و گفت : بیا ...............
اون بنده خدا هم با قرص از کلاس خارج و ناپدید شد!
استاد بازهم به این مسئله اکتفا نکرد و ماموری رو فراخوند و گفت:
میبریش سلف و یه چیز خنک و شیرین میدی میخوره!! و ..."
پیگیر درد شاگردش شد! و بعد از کلاس هم وقتی همه دورش گرد اومدیم، استاد گفت پاشو ببرمت دکتر. و این کلاس که حدود 99.8% از اناس محترمه!اند و خورده ای درصد هم از مذاکر مذکور!!! نگران سلامتی یکی از همکلاسی های خودشون شدند! حتی من که اسم و رسم اون بنده خدا رو هم نمیدونستم (البته ایشون از اخوی های کلاس بود ها!!) آدمهایی که از تیپ و شکل کمتر شبیه بزرگان!!! هستند، و گاهی (عموما) رفتارهاشون باعث میشه آدم بخواد خودش وسط کلاس بخاطر حفظ کرامت انسانی و دینی کلاس!! آتیش بزنه!!!!!!!!!!!! اما مرام رو دارند.
بعدالقصه:
نتیجه ی اخلاقی:
اگه کسی برای رفع مشکلش به شما مراجعه کرد,
اگه کاری از دستتون براش بر نمیاومد، مستمخرش نکنید!
سعی کنید کمکش کنید، ولو با آخی حیونکی!
انسان باشید و بخاطرش ناراحت بشید! البته نیاز نیست خودتون رو بکشید تا باور کنه!!!
با اولین کپسول سیانور که از تو کیفتون پیدا کردید، از شر این تکیلف خودتون رو خلاص نکیند، چون اون دنیا چیز....
اونایی که میگن سیانور نداریم، با اولین کپسول آتش نشانی نکوبن تو مخ طرف، چون احتمالا نمیمیره و بیمارستان و شکایت و ... خیلی دردسر داره!
فقط بهش لبخند بزنید، و بگید عزیزم چه کمکی از دست من برات ، بر میآد!! (به جنسیت طرف، برای جلوگیر از عواقب سوءش دقت کنید و جمله رو با توجه به شعور خودتون عوض کنید)
پ.ن:
کلا تمام پستهای حقیر الکی و بیخودی نوشته میشه!
بیخود دنبال خودتون تو این قصه نگردید! و همزاد پندارید نکنید، این کلاس در کره ی مریخ تشکیل میشه! اونم جمعه ها!!!
پس فردا هر کی سرماخورد و یا .... پانشه بیاد سنگرنت بگه قرص داری!!!!!
اگه کسی خواست، جلسه محاکمه تشکیل بده، و زمانش از 11شب بیشتر میشد، من به حکم اعدام راضی ام!!
راستی امام چند روز پیش فرمود: ما تا ابد مدیون خانواده های شهداییم!!
عرض خسته نباشید بخاطر اجرای برنامه با حضور میلیونی دانشجویان در استقبال از خانواده های شهدای دانشگاه!! اگر چه انصافا خداخیرشون بده، چون دلم برای برای شهدیان چه دل تنگ شده
دلم برای دل تنگ تنگ شده
راستی خنده دار اینه که من بند و بساطم رو بعد از مراسم، بعد از گلزار و بعد از نماز عصر و بعد از اینکه تو حیاط یادم افتاد یه پلاستیم دستم بوده یادم افتاد اگه کیف پول و مدارک و کتاب و ... گم -غیب-میشد باید یقه ی مجید رو میگرفم نه!!!
با خرید کلاهای ضدصیهونیستی نیاز نیست،در اجتماعات حمایت از مردم غزه جلوی سفارتخانه های کشورهای مستعمره امریکا مثل صعودیسان شرکت کنید.
خدا رو شکر که نمازخونه سیاه پوش بود، چون میترسیدم بابای شهید مجید از مون بپرسه، بگه این قابهای خالی جای چی بود! یا بگه ردیف عکس مجید شمارش چنده! و بره از خونه عکسش رو بیاره! البته میدونم دوستان سرگرم درست کردن نخود لوبیای مراسمات، یا مشغول ایجاد جریان سازی های خفن سیاسی در دانشگاه ستند و وقت فقط پیگیری این موضوع رو ندارند!!
قدیم ها رسم شده بود دوستان توصیه میکردند دوستان برن و سینما فیلم هایی از قبیل ... رو ببینند، توصیه میکنم دوستان حتما و حتما خصوصا در این ایام کتاب شوالیه های ناتوی فرهنگی رو حتما و حتما بوخونن!!!
کلا تمام پستهای حقیر الکی و بیخودی نوشته شده ها!
بیخود دنبال خودتون تو این پ.ن نگردید! و همزاد پندارید نکنید، این پ.ن برای بچه های "اندیشه ی نازا" نوشته شده!!!
کلمات کلیدی: لطفا مرام داشته باشیم
کلمات کلیدی: یکرزمنده، یک فرمانده، این جبهه نیرو میخواهد البته بشرطها!