• وبلاگ : 
  • يادداشت : تعلق خاطر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + سهره اي ناشناخته ؟ 

    سلام

    گشتيم ،پايين،بالا،چپ،راست،گوشه ها،سوراخ ها،خلاصه گشتيم وگشتيم ،اما هيچ نيافتيم.آدرس دقيق بديد+کروکي

    البته ما وامانده ايم تو کار حضرات که چرا از يه سوراخ 2بار،3بار،...يابيشتر حاضريد ...بخوريد،يانيششون خوشمزه يا حضرات بسيجي هاي جان بکفيد.از ما گفتن .....
    دعاميکنيم خدا راه راست به سمت اونا ببره.ياحق

    + سهره اي ناشناخته ؟ 

    سلام

    گشتيم ،پايين،بالا،چپ،راست،گوشه ها،سوراخ ها،خلاصه گستيم وگستيم ،اما هيچ نيافتيم.آدرس دقيق بديد+کروکي

    البته ما وامانده ايم تو کار حضرات که چرا از يه سوراخ 2بار،3بار،...يابيشتر حاضريد ...بخوريد،يانيششون خوشمزه يا حضرات بسيجي هاي جان بکفيد.از ما گفتن .....
    دعاميکنيم خدا راه راست به سمت اونا ببره.ياحق

    + مجيد 
    ويژه برنامه شهيد ايزدپناه
    اکران مستند
    معرفي شخصيت
    و ....
    سه شنبه14:30
    تالار اميرکبير فلق
    + وحيد . ن 

    سلام

    تمي دونم چرا .....

    بايد يه جلسه حضوري براي جمع بندي مطلب بزاريم

    + يكرزمنده 
    سلام علي آل يس
    شد چت که!!!
    حسن غلط نگاري املايي اينه که بدوني کسي ميخونه! نميخونه! خوب از غلطهاي نگارشي در متن ها که بگذريم!
    برادر فرق اينه که ديد حضور اگه مثل نماز فريضه اي باشه همه مشکل ها حله...
    و اينکه زير بار نميرم...
    به تو هم هيچ مربوطي نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    بعدشم ببين اين حضرات وسه داش مجيد حاضرن تره خورد کنن يا...
    البته به عون و حول خدا انجام ميشه بشرط حيات و رزق
    + وحيد 

    داداش مهدي

    فكر نمي كني كسي به اين حرف عمل نكرده

    اصلا اين حرف نبود يك اصل مديريتي بود

    كه غير قابل انكار هست

    و اصول هم هميشه ثابت و بدون تغيير

    پس به تكرارش خرده نگير

    پاسخ

    انکار نکردم!از اون زماني که ما اومديم از اين اصلهاي مديريتي زياد شنيديم..عملي کنيد تا بلکي يه را هم شده ببينيم!
    + وحيد 

    سلام خدمت همه دوستاي عزيزم

    در مورد درجا زدن كه بي شك داريم در جا مي زنيم

    اگه بخوام يه كم بحث باز تر بشه بايد بگم ما هيچ وقت نيامدبم تكليف خودمونو تو مجموعه روشن كنيم كه با كي طرفيم يا به عبارت ديگر جامعه هدف ما شامل چه كساني ميشه يا اگرم اين كارو كرديم برنامه ريزي هاي ما بر اين اساس نبود و همه به اين مطلب اشراف دارند كه كه

    (((( هيچ بادي براي كشتي بي مقصد و هدف باد مسائد نيست )))

    اينجاست كه اين بي شناختي ما از مخاطب هامون و همچنين بي برنامگي ما در بعد عمومي و به قول داداش سجاد سليقه اي عمل کردن و هواي نفس و بي تقوايي و البته بي استقامتي در بعد شخصي باعث ميشه كه هركسي از پايين ترين سطح ( مثلا علي . ف و داستان گروه باكري ) تا بالاترين سطح مجموعه بخواد خودش براي اين مشكلات راهي پيدا كنه و تك نفري اونو حل بكنه كه در نهايت سبب مي شه كه هركس مجموعه رو به طرفي بكشه و آخر سر مجموعه به يك سري جزاير دور از هم به تمام معنا حتي در دوستي ها و در مسائل كاري و... تبديل بشه حالا تازه از نظر من شانس آورديم كه هر سال و با عوض شدن شحص مسئول ب د د كنتور مجموعه صفر ميشه و چند ماهي به حال اول بر مي گرده وگرنه واويلا بود

    پس در اين كه داريم در جا مي زنيم بحثي نيست وگرنه هر سال از نيمه بهمن كه ميشد براي اردوي راهيان كاسه چه كنم چه كنم دست نمي گرفتيم

    پيشنهاد من هم تشكيل يه شورا يا مجمع يا هر چيز ديگه اي (ا سم اونقدر هم مهم نيست ) جهت شناخت مخاطبين دسته بندي اونها و برنامه ريزي كلي و تعيين اهداف براي هر دسته از مخاطبين و ابلاغ اون به كانون ها و گروه ها به عنوان سند راهبردي و همچنين برنامه ريزي ماهيانه در جلسات شوراي حوزه بر اون اساس به عنوان برنامه ريزي خرد

    پاسخ

    همين حرف شما هم تکراريه!!
    + يكرزمنده 

    سلام علي آل يس
    با اينکه تقريبا اطمينان دارم اين حرف ها خيلي هم مفيدفايده نيست اما،
    تقريبا با 2خط اول پاسخت موافقم با بقيه اش مخالف/بشدت مخالف و ...
    اما
    خوب مگه محرم تکراريترين حادثه سال نيست! مگه نوروز هميشه هرسال نو روز نيست مگه...
    تکرار دليل عدم طرح و بسط نيست.
    ما هر روز نماز ميخونيم، اما نبايد بهش عادت کنيم و هميشه با طراوت نماز بخونيم
    کارهاي مجموعه هم غير از اين نيست.
    فردا ساللگرد عزل بني صدر معلونه 15بهمن، بي بصيرتي برخي از خواص آن روز و تحميل بني صدر به امام و امت چقدر صدمه زد به اسلام...
    اما همونطور که قبلا هم بارها گفتم و مصداق اولوالابصار اين دوره زمونه رو مثل ش ديالمه و ش آيت و ... اون زمان هوار حسين ميکرد در مورد بني صدر و ...
    الان هم همينطوره ... پس بگيم چون يه جورايي تاريخ تکرار ميشه پس چرا دوباره حوادث و خسارت ها هم مشابه هم تکرار ميشن؟
    اينکه اشتباهات جزئي راهيان بزرگ نمايي بشه درست نيست، البته ولوو بودن يا بنز بودن اتوبوس هم نيروي طراز انقلابي ايجاد نميکينه بايد مداقه کرد و ديد اصلا درد جامعه دانشگاهي ما مثلا از چه جنسييت بعد آمد و با درمان راهيان و فرم دادن به اين درمان اون مشکل رو مداوا کرد...
    مشکل حجابه! بي بصيرتيه! يا هر چيز ديگه؟ اول مشکل رو بررسي کرد بعد از گنجينه ي راهيان نور براي اون مشکل درمان دست و دقيقي که همه ميدونيم وجود داره رو کشيد بيرون.
    قطعا شهدا هم مثل تمام موارد قابل اشاره اي تا الان ديديدم و شاهد هم داريم اينجا هم کمک ميکند و ما رو بحال خودمون رها نميکنند.
    پس بقول دوستي که اول اينکه هر طرحي مياومد ميگفت که چي؟ بگيم راهيان بايد بريم که چي؟ بعد بريم حتما هم بريم اصلا واجبه که بريم اما يه وقت يه دواي خيلي خوب براي يک بيماري اگه درست تجويز نشه و براي بيماري ديگري تجويز بشه ممکنه موجب مرگ بيمار رو فراهم بياره يا اگه نکشه اون رو مچول کنه!
    به هر حال بسيج دانشجويي يه همچين ظرفيست... (اميدوارم دوستان اين حرف ها رو جداي اينکه چه کسي اون رو ميگه مطالعه کنند و به نويسنده انواع و اقسام جونورهاي پرنده رو نسبت ندن و اصل مطلب نمونه)
    اينکه هيچ اقدامي نميشه هم اصلا قبول نيست چون فرق کار فرهنگي با سيب زميني کاري در اينه که سيب زميني رو وقتي کاشتي 2ماه بعد برداشت ميشه اما کار فرهنگي براي جا افتادن به سالها وقت و زمان نياز داره
    نمونه: مهندسي فرهنيگ امام امت در نام گذاري سالهاست... ببينيم اگه آيا بتونيم حدس! بزنيم سال بعد چه ساليست يعني جبهه درست ه و صاحب بصيرت هستيم و ميفهميم امام داره چطور هدايت ميکنه (التبه حالا اگه نتونيستيم هم بي بصيرت نيستيم اما عمار هم نيستيم)
    به هر تقدير:
    هر کاري در ظرف دانشگاه و دانشجو و کار دانشجو درست جا شد! موفق ميشه هيئت و ...
    اما اگر اقتضاي محيط رو ندونيم نتيجه اي که بايد رو نخواهيم گرفت...
    بعضي وقت ها کساني در همين دانشگاه و مجموعه هاي ارزشي فارق از اسم و رسم کارهاي بزرگي ميکنند که ماها با يه تن ادعا نميکنيم
    تو کشور هم همينه... اون بچه هاي طلبه اي که قم ديدم داشتند رو صحبت هاي آقا کار ميکردند يادته... ضعف بود در ارائه و اطلاع رساني اما کار خودشون رو ميکردند
    قطعا صاحب ما به کساني نگاه ميکنند و تحويلسشون ميگيرند که خالصا لوجه لله کار کنند و فارغ از اسم و رسم و "من" باشند... حتا اگه مثل مجيد و مجيدها 20سال بعد مطرح بشند و صاحب اسم و رسم و ...
    و حديث حالشون اينه که
    من تاج نميخواهم من تخت نميخواهم
    درخدمتت افتاده بر روي زمين خواهم (احتمالا ديوان شمس)

    پاسخ

    نماز قابل قياس نيست!نماز فريضه الهي ست ولي کارهاي مجموعه ما چقدر در جهت اوامر الهي ست؟نميدونم چرا بعضي وقتها نميخواي زير بار بعضي چيزا بري؟!واقعيت اينه!منم از اينکه اين واقعيت در حال اجراست خوشحال نيستم...در همين امور تکراري هم خيلي وقتها خيلي چيزا اتفاق افتاده که خدا ميدونه اگر اقدامات و ملزومات ما بيشتر و پخته تر بود چه ميشد الله اعلم.لا اله الا الله
    + ... 
    + شايد برخي بدشان نيايد بدانند كه : 12بهمن چند روز ديگه سالگرد شهادت شهيد سعيد غياثي است... 13بهمن سالگرد شهيد دادآفريد و 30 ام ش سالگرد شهيد حسين زماني ... خداقوت عرض ميكنيم به ....
    + يكرزمنده 
    سلام علي آل يس
    عرض ميشود كه نميدونم كه بايد دوباره به اين جور چيزا! بنظرم يا نه اما بنظرم ميرسه كه دوستجون گفت نوشتم و بخون و ...
    خوب نام هرجامعه با توجه به آدم هاش اقتضاي خاصي داره مثلا جامعه ي كمونيستي و ...
    بسيج دانشجويي هم يك جامعه ي آرمانيست اما فرقش با بالايي ها نه بخاطر آدمهاست كه بخاطر آرمانهاست! (شايد خيلي تعريف دقيق نباشه) اما اين حرف رو اصلا نميپذيرم كه كسي بگه درجا ميزنيم يا تبلوري از آرمانها نبود!
    بله قبول كه در مسير حركت بسمت اون جامعه گاهي سرعتمون ميليمتر در ساعت شد! و يا گاهي شل و سفت شديم اما هر كس بايد بخودش نگاه كنه و بينه تو اين جامعه ي آرماني رسيد به اون لحظه اي كه تمام تلاشش رو كرد و ديگه "نا"ي كار كردن نداشت! حداقال از خودم مطمئن نيستم
    چون در اين مسير بركت و رزق به روح و جسم از جانت رزاق بواسطه فيض اعظم ي كه محسوس در عالم هست ميرسه و اگه جواب سلامي شنيده نميشه اشكال از گيرنده ي ماست -خودمو ميگم-
    هرگز عملكرد اشخاص و افراد رو پاي قداست و حرمت نام مجموعه نگذاشتم چرا كه بالاخره خيلي ها امامي رو ديدند ولي امامي اون ها رو نديد و چپ شدند و خيلي ها هم البته امامي رو نديدند اما امامي اونها رو ديد
    سابقه ي تاريخي هم فراون از اويس بگير تا غريب و گمنام ترين رزمنده اي كه يادي از اون هم شايد باسم نشه تا همين الان كه تو دور افتاده ترين نقاط كشور خيلي ها بدور از هر لنز دوربين و نام و شهرتي مشغول جهاداند گلايه اي هم ندارند ادعايي هم ندارند
    بسيج دانشجوي يهم همينه هركس با هر توانايي و هر اختياري ولو بي اختياري هم راه اش هست هم امكانش هم جاش و ميتونه كار كنه!
    نياز نيست اسمي رو يدك بكشه
    اما خوب اين هم بعيد نيست كسي حاجي و حاج خانم و اخوي و سيد و ... يك قاطر اسم رو هم يدك بكشه اما بوقتش و به لحظه اش درست و عمل نكنه! بقول امامنالخانه اي تو اون بزنگاه و لحظه شوت بزنه
    زمين رو اشتباه بگيره... اين بدِ كم ش هم زياده از همه ناپسنده علي الخصوص از مدعيان و داعيه داران ش بدتر...
    مثال هم هست كه لزومي به طرح نيست مهم اينه كه آدم بخواد ايمان داشته باشه باجز ولايت كه وصل به حضرت اله هست به هيچ تكيه كاهي اعم از آدم و شئي و پست و مدرك و مقام هم تكيه نكنه و زير علمش سينه نزنه!
    بسيج حقيقتي شبيه افسانه هاست رو خيلي شنيديم اما چون فقط وجه افسانه رو درش مداقه كرديم نه وجه حقيقتش رو
    پس اونايي كه اين طور اين عبارت رو خودند حتا افسانه هم نميشند
    و اونايي كه وجه حقيقتش توجه كردند و از سابقون و مقربون اند و براي ما افسانه هاي دست نيافتني ميشند ولو كنار ما و با ما باشند و ما اونها رو حتي نبينيم كه ....
    چون زلف تو سرگرم پريشاني خويشم...
    پاسخ

    براي تکرار هاي مجموعه بايد فکري کرد.سالي يکبار با عوض شدن مسئول ب ب د همون سيکل کارهايي انجام ميشه که هرسال انجام ميشده..زير آب زني و زير آب خوري و ضعيف شدن مجموعه!!نيمه بهمن اردوي راهيان نور و حرص زدن واسه اتوبوس ولوو و اعزام بيشتر از اين طرف با دوست آشناها و فقاي محل و .. ظرفيت خالي رو پر کردن!!اهداف اردو هم تا ارديبهشت حرفش هست نهايتا !ارديبهشت و خرداد انواع و اقسام اردوهاي کوه روي ، پارک روي، قم و جمکران!بينا بينش هر سال مدريت اردوي مشهد هم ميزاره!شروع سال تحصيلي و بحث درباره ورودي هاي جديد و چندين ساله که آخرش هييييچ اقدامي هم ننميشهمراسمات هيات که کلي انرژي از مجموعه ميگيره و در آخر خودمونيم و خودمون!!هر از چندگاهي مسئولي هم مياد يا با تنوير يا نبا که 6ماه نکشيده فرت!حالا بگو...!؟
    + وحيد 

    در مورد فرمانده

    بايد اول شجاع باشه و نترس كه باعث نشه هر كس سليقه خودشو به نفع مجموعه ترجيح بده

    مخصوصا مسئول سازمان كه تو اين مورد بنده از ايشون گلايه هاي متعدد دارم

    مسئول مجموعه كه ديگه جاي خود داره

    + وحيد 

    در مورد هدف

    يه مثال براي روشن شدن صورت مسئله

    شوراي كانون علمي اولين كانوني بود كه تشكيل شد با 16 عضو كه طبق طرح تحول براي هر كدوم از اونها فعاليت مشخصي تعريف شده بود . و طبق همون طرح تحول دبير كانون نمي تونست از اجراي مصوبات اون شورا جلوگيري كنه .

    در چند مورد جانشين خواهر كانون لطف فرمودن و با فشار هايي كه از طرق مختلف آوردن از اجراي مصوبات كانون جلوگيري كردن كه بعدا براي من و اعضاي شورا كانون كاملا مشخص شد كه دقدقه ايشون كاملا شخصي بوده و با توجه به شرايط خودشون دارن كار انجام

    مي دن نه همفكري كانون رو قبول دارن نه ....

    هر وقت هم كه ديگه كاري از پيش نمي بردن با استعفا يا عدم شركت در جلسه يا به هم ريختن جلسات شوراي كانون مي خواستن حرف خودشونو به كرسي بنشونن

    + وحيد 
    شنيدم توي يكي از جلسات شورا يه فيلم از حاج آقا پناهيان پخش شده به نيمه فيلم كه رسيده يكي از خواهر ها (كه بنده با اخلاق ايشون خيلي خوب آشنا هستم ) برگشته اعتراض كرده . يكي از بردار ها هم حرفشو تاييد كرده بوده . خيلي برام جالب بود بدونم محتواي فيلم چي بوده كه اون خواهر محترم اونطوري اعتراض كرده بوده بعدا متوجه شدم كه دقيقا در مورد شروع كردن از خود و خود سازي صحبت شده بوده كه با خلقيات آدمهايي كه بي هدف ( هدف قابل فهم براي من ) وارد مجموعه ميشن طبيعتا سازگاري نداره
    + وحيد 

    سلام

    بسيج دانشجويي از اول تشكيلش تو دانشگاه ما داره درجا مي زنه

    يه بار كه رفته بودم به يكي از قديمي هاي مجموعه سر بزنم (تقريبا پارسال ) الان تو شهرداري كار مي كنه

    گفت بزرگترين مشكل مجموعه زمان ما خودم بودم .

    گفتم يعني چي

    گفت يعني بايد اول از خودم شروع مي كردم و يه سري از عادت هاي بد و بد خلقي ها و گزينشي عمل كردن و ... ترك مي كردم ولي تا اومدم به خودم بيام درسم تموم شد . ويكي جديد اومد جاي من كه خيلي طول كشيد تا به اين حرف من برسه

    بعد گفت تو هم برو از خودت شروع كن

    + سجاد 
    باسمه تعالي
    سلام عليکم جميعا
    فقط يک کلام بسيج دانشجويي ما هم مي توانست تبلوري از همه ي آرمان ها، علايق و اعتقادات ما باشد اگر سليقه اي عمل کردن و هواي نفس و بي تقوايي و البته بي استقامتي از ميان ما (من جمله من) بر مي خواست.
    اين مهمون، ناخونده است.
    از ما که گذشت ... کاش مردي از خويش برون آيد و کاري بکند
    يا علي مدد
       1   2      >